سهراب سپهری ویکی


در دههٔ پنجاه میلادی، «کار» برای شهروندان اروپایی هم چندان در دسترس نبود چه رسد به دانشجویی که مجوز کار هم نداشت. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رئیس تلگراف‌خانه کاشان بود. زندگینامه سهراب سپهری ویکی پدیا. روزی سر کلاس نقاشی می‌کردم که معلم تَرکه انار را برداشت و مرا زد و گفت که همهٔ درس‌هایت خوب است، فقط عیبت این است که نقاشی می‌کنی! سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. رنگ خاکستری معرفِ هیچ‌بودن جهان است. از چهار کتاب آخر «هشت کتاب»، کتاب‌های پنجم و هفتم بسیار محبوب‌اند و اساساً محبوبیت و شهرت غافل‌گیرکننده سپهری از سال۱۳۶۰ به این سو، مرهون «این دو کتاب تازه‌کشف توسط عموم» است دو کتابی که در سال‌های۱۳۴۴ و ۱۳۴۶ منتشر شده بودند؛ اما شعرهایشان چنان تازه مانده بود که خوانندگان شعر دهه شصت گمان می‌کردند که برای همان دهه سروده شده‌اند. در «ما هیچ، ما نگاه» یگانگی او با طبیعت به مرحله‌ای می‌رسد که نه‌تنها فاصله‌ها برداشته شده؛ بلکه جای رهرو و طبیعت باهم عوض می‌شود.[۱۳]. اگر بنا بود که تازگی چشم‌انداز شعری و خلق جهانی نو، تنها معیار نقد ادبی باشد، سپهری بزرگ‌ترین شاعر دوران مدرن ایران محسوب می‌شد؛ اما می‌دانیم که این دو معیار، تنها موازین نقد ادبی نیست. در میان شاعران معاصر، صدای فروغ و سهراب به‌هم نزدیک‌تر است. خودش شخصی سربه‌زیر، در عین‌حال موشکاف و دقیق به‌نظر می‌آمد. او اختلاف خود با سپهری را در موضوع کاربرد شعر می‌داند و در این باره می‌گوید: «من ترجیح می‌دهم شعر شیپور باشد نه لالایی. در ۹مهر۱۳۹۷ تابلوی نقاشی سهراب سپهری با قیمت۵ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان به‌فروش رسید. سهراب سپهری. [chamedanmag.ir/?p=219681/// «سهراب درگذشت در اطلاعات»]. ایران شعرینده اؤلچو یا دا ریتمه باغلی اولمایان "یئنی شعر" آخینینین بئش مشهور شاعرلریندن بیری‌دیر. بهترین آثار هنری در همین دو شهر است. در هیچ‌یک از زندگی‌‌نامه‌های موجود از علت این موضوع سخن به‌میان نیامده است که چرا سهراب از سال۱۳۴۵ تا لحظه‌ای که پای از هستی بیرون کشید؛ یعنی سال۱۳۵۹، فقط ۱۴ قطعه شعر سرود...[۱]او انقلاب سال۱۳۵۷ را به چشم خود دیده، شاید یکی از دلایل انزواطلبی سپهری در پیچ‌وخم نوسانات تاریخی زمانش نهفته باشد. مثل همهٔ کودکان مشق می‌نوشت‌، مثل همهٔ کودکان بازیگوش بود، مثل همهٔ کودکان از معلم می‌ترسید، مثل همهٔ کودکان از تعطیلات خوشش می‌آمد و مثل همهٔ کودکان تنبیه می‌شد. دبیر از جا دررفت و مرا از در بیرون راند؛ اما عوفی در کلاس ماند...»[۸], «من سال‌ها نماز خوانده‌ام. سهراب از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهای سهراب سپهری به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. آثار [ویرایش] اطاق آبی; هشت کتاب شامل: مرگ رنگ; زندگی‌خوابها; آو� همنشینی باچنین طبیعتی، تأثیر ژرف و عمیقی بر روحش گذاشته و با جانش عجین شده‌ بود. [۱۲] این شعرها از لحاظ سبک و زبان شاخص هستند. سهراب در شعرهای خود به فروغ اشاره‌هایی دارد. سهراب نزدیک ۱۰ سال آن جیپ را داشت. او در ابتدا همهٔ نوآوری‌ها و اسلوب‌بازی‌ها را آزمود. برخیز که می رود زمستان. در «حجم سبز» او به یگانگی کامل با طبیعت می‌رسد. از شنبه‌ها بیزار بود و از قیافه‌ی عبوس آن می‌ترسید. روزی درِ مسجد بسته بود. سپهری تا اوایل دههٔ‌ سی، بیشتر شاعر بود تا نقاش. ‎شب سرودش را خواند، نوبت پنجره هاست...‎ الان صبحانه آوردند و من خوردم. بگشای در سرای بستان. شاعری که در دوران پرالتهاب دهه‌ٔ چهل که شاعران بسیاری به سرودن شعرهای سیاسی مشغول بودند اعتنایی به سیاست نداشت و همین موضوع زمینه انتقادهای بسیار به او شد. دوران کودکی سهراب در باغ بزرگی، در محلهٔ دروازه عطای کاشان، با درختان تنومند و کهنسال عَرعَر و تبریزی و اَقاقی، جوی آبی که در عرض باغ جاری بود و کنار آن پر از گلهای داوودی، شب بو، زنبق و اطلسی بود، سپری شد. اگر عرفان عرفا آنان را در خدایشان غرق می‌کند، در سپهری باعث شده که با دید عرفانی در طبیعت غرق شود. کمتر کسی او را در افتتاحیهٔ نمایش آثارش دیده است. او در دل طبیعت به سیروسلوک می‌پردازد و سرانجام در درون آن به مرحلهٔ کشف و شهود می‌رسد. در این میان آشنایی و رفاقت سهراب با ستون‌های بزرگ ادب فارسی و بیش‌ از همه نیما یوشیج و فروغ فرخ‌زاد نشان‌دهندهٔ کشش و ذوق ادبیِ اوست‌. مادرم می‌داند که من روز چهاردهم‌مهر به‌دنیا آمده‌ام. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. او همواره در شعرهای خود روح را به ماده و ماده را به روح تبدیل می‌کند. سپهری تصویرساز است و کوشش عمده‌اش در بیان تصاویری زیبا از صحنه‌های خاص است بی‌آنکه مطالبش ارتباط چندانی با یکدیگر داشته باشد.»[۲۳], سیروس شمیسا هم که نظر تعدادی از شاعران برجسته را درباره سهراب سپهری در کتاب «راهنمای ادبیات معاصر» گرد آورده، خود درباره این شاعر می‌نویسد: «سپهری همان‌قدر که در میان مردم و ادب‌دوستان شیفتگان بیشتری یافت، در نزد برخی از شاعران طرد شد و آنان عمدتاً بنا بر دو محور، یکی این‌که شعرهای او مردمی و سیاسی نیست و دیگر اینکه ساختار ندارد او را رد کردند و به‌نظر من این ردیه‌ها مبنای علمی درستی ندارند و باید آن‌ها را از باب منافسات شاعران هم‌عصر محسوب داشت. من با جدیت مشغول یادگرفتن انگلیسی هستم؛ چون بدون دانستن این زبان نمی‌شود در اینجا زندگی کرد. خیلی سال پیش دیدم تغییراتی در خانه داده بودند؛ اما الان نمی‌دانم بر سر آن خانه چه آمده است!»[۲۹]. ایصفاهان اوستانیندا یئرلشن کاشان شهرینده دوغولدو. یک سفر هم رفتم به کاما کورا که از توکیو دور نیست، خلاصه ژاپن را آنطور که می‌خواستم دیدم... کار ندارد به اینکه این عالی‌ترین شکل هنری چقدر از دریافت اجتماعی‌اش دور است.»[۱۷]. سپهری هم‌زمان با شاملو به گفتن شعر بدون وزن روی می‌آورد که حاصلش «زندگی خواب‌ها» است؛ اما چون شاملو آن را ادامه نمی‌دهد شاید به این دلیل موجه که چون شاملو در این حوزه، موفق نبوده و جهانی که می‌خواسته خلق کند در اوزان نیمایی امکان حیات بیشتری داشتند. شاعر: محمدرضا جعفری, شعر: جوابی به سهراب !, دفتر: غزالِ آسمانی, سلام سهراب ! بیوگرافی سهراب سپهری. سهراب اسدی . سهراب سپهری شاعر، نویسنده و نقاش طبیعت‌گرای معاصر است. بدین‌جا رسید که: «خیانت در نبشتن، صورت جنایت دارد تا خردمندان را معلوم شود که خیانت و جنایت هر دو یکی است.» بلند شدم و اجازه خواستم و گفتم: «چنار» و «خیار» هم در نوشتن مانند هم‌اند؛ پس باید هر دو یکی باشند! سهراب بهترین شعرهای خود را در اواخر عمر فروغ و بعد از او سرود و احتمالا این سهراب بود که زبان روان و لحن صمیمی را از فروغ آموخته بود. سهراب در آغاز کار شاعری تحت تأثیر شعرهای نیما بود و این تأثیر در «مرگ رنگ» به‌خوبی مشهود است. شاید اگر «صدای پای آب» را نمی‌گفت و ناگهان به شاعری شگفت‌انگیز و دور از دسترس [برای هم‌عصرانش] بدل نمی‌شد، «شرق اندوه» یکی از جریان‌سازترین کتاب‌های دههٔ چهل می‌شد برای شعر آوانگارد آن دوره. دیگر آنکه سهراب در خانه شوروشر به‌پا می‌کرد: ولی در مدرسه کودکی معصوم و طفلی بسیار مؤدب بود، بنابراین تنبیه‌شدن او در مدرسه هیچ‌وقت به‌سبب بازیگوشی یا شلوغی نبود؛ بلکه به این جهت بود که بیش ازاندازه نقاشی می‌کرد. اونون شعرلری اینگیلیس دیلی، فرانسه دیلی، ایسپانیا دیلی، آلمان دیلی، ایتالیا دیلی، سوئد دیلی ، عرب دیلی، آنادولو تورکجه‌سی و روس دیلینه ترجومه اولونوب. منوچهر سپهری، برادر ارشد سهراب و تنها برادر وی که هم‌بازی دوران کودکی سهراب بود نیز در سال ۱۳۶۹ درمی‌گذرد. دنیا در ما ذخیره می‌شود و نگاه ما به فراخور این ذخیره است...»[۲۶]. گرچه همیشه چنین نبوده؛ درواقع زمانی که مبتلا به سرطان خون، در بیمارستان پارس تهران درگذشت، تولدی دوباره برایش رقم خورد و شعرهایش، توجه مخاطبان عام را جلب کرد درحدی‌که چند نسل با شعرهایش زندگی کردند و از افقی نو به جهان پیرامونی نگریستند. عده‌ای نیز، او را شاعری تنها لقب می‌دهند که نسبت به رویدادها و مسائل اجتماعی زمانه‌اش بی‌تفاوت است. شرح‌حال سهراب به‌قلم خودش لابه‌لای خطوط «هنوز در سفرم»، به‌کوشش خواهرش، پری‌دخت سپهری: سفر به ژاپن، توکیو؛ برای آموختن فنون حکاکی روی چوب که موفق به بازدید از شهرها و مراکز هنری ژاپن نیز می‌شود، مرداد۱۳۳۹, سفر مجدد به هندوستان، بازدید از بمبئی، بنارس، دهلی، اگره، غارهای آجانتا، کشمیر، ۱۳۴۲, سفر به پاکستان، تماشای لاهور و پیشاور، ۱۳۴۲, سفر به اروپا، فرانسه، اسپانیا، هلند، ایتالیا و اتریش، ۱۳۴۵, سفر به آمریکا و اقامت در لانگ آیلند، شرکت در یک نمایشگاه گروهی و سپس سفر به نیویورک، ۱۳۴۹, سفر به پاریس و اقامت در «کوی بین‌المللی هنرها»، ۱۳۵۲, سفر به بریتانیا برای درمان بیماری‌اش؛ سرطان خون، دی۱۳۵۸. زنگ نقاشی، نقطهٔ روشنی در تاریکی هفته بود... از دوستان این دوره: محمود فیلسوفی و احمد مدیحی واقع این است که هویت سپهری از جست‌وخیزهای کودکانه او در باغی شروع می‌شود که ذکر آن در شعرش زیباترین ذکر است‌: «باغ ما در طرف سایه‌ی دانایی بود...»[۱] هاینریش بُل در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی گفته بود اگر از هر آلمانی بپرسید که آن روزها چه می‌کردی؟ می‌گوید نازی‌ها بودند ما نبودیم! هیچ‌کجا به این اندازه باغ‌های بزرگ ندیده‌ام، خیال دارم دوچرخه کرایه کنم و همه‌جا را بگردم. Gefällt 91.351 Mal. اتفاق عجیب روی سنگ قبر سهراب سپهری + فیلم. زحمت ببرد زپیش ایوان. [۱۹], سهراب سپهری در سال۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و در همان سال برای درمان به انگلستان رفت؛ اما چندی بعد ناکام از درمان به تهران بازگشت. منوچهر سپهری، برادر ارشد سهراب و تنها برادر وی که هم‌ بازی دوران کودکی سهراب بود نیز در سال ۱۳۶۹ درگذشت. هرگز با مجله یا روزنامه‌ای مصاحبه نکرد. شعر سهراب سپهری برای تبریک سال نو . روز ورود، یادم نخواهد رفت: مرا از میان بازی‌هایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. تنها برادر سهراب، منوچهر در سال۱۳۶۹ درگذشت. پرش به ناوبری پرش به جستجو → دیوار. سهراب در نامه‌ای که به دوست محبوبش، صادق بریرانی، در دههٔ۱۳۳۰ می‌نویسد دلیل‌ دوری از مردم را این‌طور می‌پندارد: «... من نمی‌خواهم مثل [آندره] ژید بگویم پست‌تر و کثیف‌تر از انسان، اجتماعی از آن‌هاست؛ ولی چیزی که برایم روشن است، این است که اجتماع کور و خطاکار است. سهراب سپهری شاعر، نویسنده و نقاش طبیعت‌گرای معاصر است. آواز دهل نهان نماند. گلچین شعر های سهراب سپهری شامل بهترین اشعار سهراب سپهری و شعر زندگی سهراب سپهری است. مادرم صدای اذان را می‌شنیده است...» سهراب و خانواده‌اش پس از زندگی کوتاهی در قم، به گلپایگان و خوانسار رفته و بعد از آن در سرزمین پدری یعنی کاشان اقامت گزیدند. این پایان ماجرا نبود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌است. سپهری شاعر خوبی است ولی البته باید از کارهایش انتخابی کرده شود. برایم گفت که نقاشی‌های پیروان فرقه «ذن بودیسم» را دیده و ترجمهٔ شعرهایش را به فرانسه خوانده... البته طبیعی است که باید در ابتدا کار سهراب هنر غربی باشد، اما بعد به‌نظر من تلفیقی کرد میان هنر شرق‌ و غرب و با الهام‌گرفتن از محیط پیرامونش یعنی ایران و زادگاه کویری‌اش کاشان.» گاوها وسط کوچه و خیابان هستند و هیچ‌کس حق ندارد آن‌ها را کنار بزند... * * * * * سهراب سپهری از نام‌آوران ادب و هنر معاصر ایران است. از هرچه درخت بود بالا می‌رفتم. با‌اینکه او با شعر کلاسیک آغاز کرده بود؛ اما این بخش از آثارش از موسیقی کلامی، یا به‌شدت تهی است یا جملات، موسیقی کلامی ناهماهنگی با یکدیگر دارد. دنیای فکری و حسی او برای من جالب‌ترین دنیاهاست. مجری شبکه چهار سیما، در یک برنامه به اشتباه فاحش ترجمه انگلیسی شعر «به سراغ من اگر می‌آیید، نرم و آهسته بیایید/ مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من» که بر روی سنگ قبر سهراب سپهری حک شده است، اشاره کرد. بی‌جهت نبود که او پس از آن که به یکی از نقاشان بزرگ ایران زمین بدل شد و در تهران آوازه‌ای بزرگ یافت‌، علی‌رغم سرگرمی‌های گوناگون کاری‌، هرگاه که فرصت می‌یافت خود را به کاشان می‌رساند و در خلوت این باغ به فکر فرومی‌رفت‌. نمی‌توان از زندگی سپهری سخن به‌میان آورد؛ ولی از باغی که در آن بزرگ شد سخن نگفت‌. سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ ــ ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹) همچنین به زندگی‌نامه نگاه کنید. مادر سهراب، ماه جبین، که اهل شعر و ادب هم بود، در خرداد سال ۱۳۷۳ درگذشت. او قالی بافی را‌ یاد گرفت و چند قالیچه‌ی کوچک از روی نقشه‌های خود بافت. در تاریکی آن‌قدر مانده‌ام که از روشنی حرف بزنم. او خود را با رنگ و کلمه، بیان می‌کرد. [۴], «... مدرسه، خواب‌های مرا قیچی کرده بود. پدربزرگ سهراب میرزانصرالله‌خان سپهری نخستین رئیس تلگراف‌خانهٔ کاشان بود[۱۱] و پدرش اسدالله سپهری، کارمند اداره‌ٔ پست و تلگراف کاشان و اهل ذوق و هنر؛ سهراب در توصیف پدر می‌گوید: «... کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند. سپهری جوانی خود را به پای هنر نهاد. خواهران سهراب، همایون‌دخت، پری‌دخت و پروانه نام دارند. از پشت‌بام می‌پریدم پایین. پرش به ناوبری پرش به جستجو. در کارهای آخرش وزن‌های نیمایی را به‌کار می‌بندد. چه کیفی داشت! هنرمند حقیقی پیوسته پی‌جوی عالی‌ترین شکل هنری است. و سپهری نقاش در فرهنگ و تاریخ ما مهجور و ناشناخته مانده است.»[۲۳], «سپهری از کسانی است که راه نیما را شناخته بود اما آن را با پای خود و با شخصیت یگانه خویش پیمود. سپهری عرفان ما را خوب می‌شناخت، او مردی جهان‌گشته و مطلع بود.»[۲۳], «او چون نقاش بود گاهی در تصویرگری به‌نوعی نابی و عامی‌ خاص می‌رسید. «سهراب سپهری؛ شاعر نوپرداز زبان و ادبیات فارسی». تکه‌ای از محمد عوفی در میان بود در ذم خیانت. https://azb.wikipedia.org/w/index.php?title=سهراب_سپهری&oldid=367558, صفحه‌های دارای تابع تجزیه‌گر آرایش‌عدد با آرگومان غیرعددی, Creative Commons Attribution-ShareAlike License. در نیمهٔ دوم دههٔ سی، از راه زمینی به اروپا رفت و با نیمچه‌بورسیه‌ای در مدرسه هنرهای زیبای پاریس، در رشتهٔ لیتوگرافی نام‌نویسی کرد. دور خواهم شد از این خاک غریب . از ویکی‌نبشته. سپهری دههٔ اول و دوم زندگی خود را با علم و هنر به‌سر آورد. حضور فاجعه، آنی دنیا را تلطیف کرده بود. سهراب از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهای سهراب سپهری به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. خانه دوست یکی دیگر از اشعار عرفانی و پر معنای سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایرانی میباشد با ویکی روان همراه باشید . گرچه سنگ جدید از سنگ‌های قبلی آراسته‌تر است و همان شعر اولیه :«به سراغ من اگر می‌آیید، نرم و آهسته بیایید...» در وسط آن نقش بسته است ترجمه انگلیسی این شعر، که در حاشیه سنگ حک‌شده، بسیار ابتدایی و دارای چندین اشکال است. البته با درخواستی که من از او می‌کردم.»[۱۵]. سهراب اسدی . سهراب میان طبیعت و ماورای طبیعت در نوسان است. پرش به ناوبری پرش به جستجو → دیوار. البته او به‌عنوان نقاشی مدرن، پیش از مرگ نیز دارای آوازه‌ای فرامرزی بود؛ اما شعرهایش به‌دلیل بایکوت فضای روشنفکری ایران، فرصت دستیابی به مخاطبان بسیاری را نیافتند. سمنگان اتا شهر هسته که توران و ایران ِسامون سَر کَته. زبان شعری سهراب در برخی اشعارش ساده و بی‌آلایش و در برخی دیگر آمیخته با مضامین و مفاهیم عرفانی و فلسفی و همراه با نمادهایی است که محصول سفرها و آشنایی او با آیین‌های بودایی، برهمایی، اندیشه‌های کریشنامورتی، عارف معروف معاصر هندی، و نیز اندیشهٔ عرفای بزرگ ایرانی و اسلامی است. در هیچ‌یک از صفحات زندگی او نمونه‌ای از تنش و بحران مشهود نیست. سهراب سپهری شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. بیوگرافی سهراب سپهری [ویرایش] سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران) شاعر و نقاش ایرانی بود. This page was last edited on 22 November 2020, at 09:22. سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان – ۱ اوردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) ایرانلی آدلیم شاعیر، یازیچی و رسّام ایدی. زندگینامه سهراب سپهری. هنوز دستم نزدیک میوه دچار اضطرابی آشنا می‌شود.»[۹], محمود فیلسوفی، دوست و همکلاسی سهراب، از آخرین خاطراتش با او می‌گوید: «سهراب از سال۱۳۵۶ تا زمان فوت در کاشان بود و من با دکتر مدیحی از دوستان او بودیم. او هرچند از اجتماع فاصله گرفته بود؛ اما درد دل روزگار خود بود. او از شهر و زمان و مردم خاصی صحبت نمی‌کند. [۱۵], در کنار شعر و رنگ، سفر؛ معشوق دیگر سپهری بود. راه سپهری راه هنر است و در این راه سکوت را بر هر چیزی ترجیح می‌دهد. مصالح خلاقیت او هم رنگ بود وهم کلمه و او با این هر دو نقاشی می‌کرد، یا با این هر دو «مأموریت ادبی» خود را انجام می‌داد. ما سر در کتاب داشتیم و دبیر بلند می‌خواند. انتشار دو شعر بلند «صدای پای آب» و «مسافر» و نیز مجموعه‌شعر «حجم سبز» از افتخارات این شاعر بلندآوازه است. ... در دبیرستان، نقاشی کار جدی‌تری شد. او در متن طبیعت قرار می‌گیرد و از میان آن به بی‌کرانگی دنیایی پررمزوراز می‌نگرد. از ویکی‌نبشته < هشت کتاب/مرگ رنگ. یکی از مشهورترین شاعران معاصر ایران. مخاطبان عام شعر، سپهری را با «هشت کتاب» می‌شناسند که درواقع مجموعهٔ هشت کتاب شعر منتشرشده اوست: مرگ رنگ، زندگی خواب‌ها، آوار آفتاب، شرق اندوه، «صدای پای آب»، «مسافر»، «حجم سبز»، «ما هیچ، ما نگاه». سهراب سپهری از مفهوم درخت به عنوان نمادی برای زندگی، بارها در اشعارش استفاده کرده است. بنابراین مثل همهٔ کودکان نقاشی نمی‌کرد؛ بلکه مثل خودش نقاشی می‌کرد. بگشای در سرای بستان. پیچیدگی غیرلازم، از مشخصه‌های دیگر شعرهای منثور سپهری است و استیلای زبانی که در دههٔ سی، یادآور شعرهای ترجمه‌شده بود [مخصوصاً آثار تاگور یا کتب کهن هندی] بر زبان این شعرها سایه انداخته است. سهراب سپهری ( ۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان دله - ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران دله) شاعر و نقاش ایرانی بی‌یه. ما بچه‌های یک خانه نقشه‌های شیطانی می‌کشیدیم. او شاعر روزگار است «از اهالی امروز» او زندگی اجتماعی را از گذرگاه طبیعت می‌نگرد.»[۲۳], «سهراب سپهری توانایی و شایستگی آن را داشت که یکی از بحث‌انگیزترین و تأثیرگذارترین شاعران زمانه‌ی ما باشد؛ اما به‌رغم تأثیر گسترده سبک و زبان و بسامانی و نظام‌یافتگی اندیشه سپهری، محتوای شعر او تأثیری بر جریان‌های فکری و فرهنگی جامعه به‌جا نگذاشت.»[۲۳], «آنچه ما را به‌سوی هم جذب می‌کرد تمایل هر دوی ما به هنر بود. یکی از مشکلات تاریخی در ارتباط با شعر سهراب سپهری این است که بالندگی و تثبیت سپهری در دوره‌ای بود که شعر ایران به شعر متعهد و غیرمتعهد تقسیم شده بود و عموم روشنفکران طرفدار شعر متعهد یعنی شعر سیاسی، شعر انقلابی و به قول شهرت سهراب سپهری به خاطر اشعارش است و بیشتر به عنوان شاعر شناخته می شود. سپهری در دورهٔ نقاشی‌های رنگین، دیوانهٔ رنگ خاکستری بود. نیازی نیافت ابروهای کمانی و بته‌جقه نقاشی کند تا کارش ملی و محلی‌نما شود. با هواپیمای جت تا تهران سه ساعت راه است؛ بنابراین غصه‌ای ندارد تا پول هست می‌شود ماند. در زیر گلیم عشق پنهان. سهراب سپهری از نام‌آوران ادب و هنر معاصر ایران است. طبع شهودی سهراب بی‌اینکه او را متوجه گنجینه گسترده عرفان ایران بکند، به خاور دور و ژاپن کشاندش. ره آورد این سفر هم در نقاشی و هم در شعر سهراب اثر گذاشت. منقل بگذار در شبستان. در شناسنامهٔ سهراب آمده: متولد ۱۵مهر۱۳۰۷ در کاشان. سهراب سپهری تغییر یافته در 2012/11/26 12:58 توسط m.ghanee دسته‌بندی شده به عنوان زندگینامه ها , سهراب سپهری سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. ادبیات را دوست داشت و به خوشنویسی علاقمند بود. ... قصد من این است سه ماه در هند بمانم. آذر۱۳۲۵ به‌پیشنهاد مشفق کاشانی (عباس کی‌منش) در اداره فرهنگ (آموزش‌وپرورش فعلی) کاشان استخدام شد. درواقع جامعه از سپهری شاعر ستایش بیشتری کرده است تا از سپهری نقاش. که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق . از ویکی‌نبشته. این اواخر که راهش را پیدا کرد متأسفانه اجل مهلتش نداد که بیشتر کار کند؛ ولی سهراب سپهری مرد نجیب و محجوبی بود و نقاش بسیار خوبی... فقط این چند شعر اخیرش است که می‌تواند پیامی را به خواننده‌اش ابلاغ کند؛ چون یکی از هدف‌های شعر ابلاغ پیام است... او در اشعار قبلی‌اش بیهوده به این طرف و آن طرف می‌گشت و می‌خواست کاری را انجام بدهد که دیگران انجام نداده بودند؛ ولی همان‌طورکه قبلاً گفتم، نجیب بود و چون برای کارش اصالتی قائل بود دوباره بر سر جای اولش «سادگی» برگشت و کوشید تا در این اشعار آخرینش به مردم نزدیک بشود. به گزارش ایمنا سهراب سپهری شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. خود او اما می‌گوید: «من کاشی‌ام؛ اما در قم متولد شده‌ام. چهار کتاب از این هشت کتاب، نه مشهورند نزد مخاطبان عام [حتی تا حدی نزد مخاطبان خاص] و نه محبوب، که چهار کتاب نخست‌اند. برخی شعرهای «حجم سبز» هم تا انتشارشان به‌شکل مجموعه، منتشر و می‌توان با شکی اندک گفت که همه این شعرها پیش از اتمام سال۱۳۴۵ سروده شده بودند؛ هر دو کتاب، مملو از امید به زندگی و دیدن جهانی است که در آن بهتر می‌توان زندگی کرد جهانی که از سوی روشن‌فکران هم‌عصرش به‌عنوان «جهانی قلابی» تلقی شدند که ثمره‌ای جز «به خواب فروبردن بیشتر خلق‌های تحت استعمار» ندارند! آن دیوارهای نرم و کاهگلی و آن خاک مخملی بسیط و ممتد را که می‌بینی درمی‌یابی که کجا را می‌گوید. دوران درس‌آموزی سهراب در دبستان معمولی سپری شد. عرصه‌های بعدی زندگی او که خود را در تحصیلات دانشگاهی و مشغول‌شدن در کارهای اداری نمایان کرد هرگز نتوانست اشتیاق جدی سهراب را به هنر از بین ببرد. ویکی صدا » سهراب اسدی » بیوگرافی. پدرش اسدالله سپهری تلگرافچی بود و الفبای تلگراف (مورس) را به او آموخت و در طراحی و خط، دستی بر آتش داشت، تار می‌نواخت و او بود که سهراب را به نقاشی عادت داد. سپهری عموما فردی مردم گریز بود و ترجیح می داد که برای سرودن اشعارش، به کویرهای اطراف کاشان پناه ببرد. سال۱۳۲۴ دورهٔ دوسالهٔ دانش‌سرای مقدماتی به‌پایان رسید و سهراب به کاشان بازگشت. دریا و مرد ← رنگی کنار شب بی حرف مرده‌است. هر هنرمندی اگر هنرمند باشد گواهی است بر زمانه‌اش و دارد حدیث سرزمین و آداب و فرهنگش را نقل می‌کند و معنای وجودش و حاصل‌بودنش را منتقل می‌کند.»[۱۶], سپهری از تنهاترین کسانِ زمانهٔ خود بود. چیزی در ما نفی نمی‌گردد. پرش به ناوبری پرش به جستجو. پس از مرگ سهراب، صحن امامزاده سلطان علی‌بن‌محمدباقر در روستای مشهد اردهال، واقع در اطراف کاشان، میزبان همیشگی او شد. سال۱۳۸۴ نیز که در حین بازسازی صحن امامزاده، بر اثر بی‌دقتی کارگران و برخورد مصالح، سنگ قبر سهراب سپهری شکست، تلاشی ناشیانه شده بود تا سنگ قبری شبیه به سنگ قبر پیشین جایگزین شود که برای بسیاری شاید این تغییر قابل تشخیص نبود تاآنکه در ۲۹اسفند۱۳۸۷، سنگ قبر سهراب در حرکتی غیرمترقبه تغییر کرد. او جزو همین چند شاعر موفق دوران ماست، از جهت فکری شاید روشن‌تر و دقیق‌تراز اندیشه دیگر شاعران می‌شود درباره‌اش قضاوت کرد؛ چراکه از اندیشه‌های مشخصی تاثیر پذیرفته است و می‌تواند آن‌ها را در شعر خود منعکس بکند. بعد هم لندروری خرید که فرمانش سمت راست بود.»[۲۹], کسی چه می‌داند بر سر خانه‌های سهراب چه آمد. اگر بخواهیم از شاخص‌ترین شعر مدرن که حاوی بیشترین رویکردهای عصر پسامدرن [پیش از ظهور این عصر در ایران] باشد، نام ببریم آن شعر، شعر سهراب سپهری است؛ شعری بهره‌مند از سازوکاری به‌شدت مدرن، پیشنهاددهنده به شاعران هم‌عصرش، برخوردار از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر پیش از دوران مدرن و البته به‌شدت تقلیدنشدنی.